شما اینجا هستید   |

مقدمه:

  از جمله مباحثی که نیاز به بررسی‌های بسیار و دقیق دارد، توجّه کردن به مسئلة ولایت است. برخی پنداشته‌اند که ولایت منحصر و محدود به محبت و مودت نسبت به اهل بیت«ع» است، در صورتی که با استناد به قرآن و روایات معصومین«ع» معلوم می‌شود که در بحث دیگری هم مطرح می‌باشد. یکی از مهم‌ترین آنها، مسئلة رهبری امّت اسلام بعد از پیامبر اکرم«ص» است که به اعتقاد شیعه، به امر خدا و پیامبر«ص» بر عهدة امامان دوازده‌گانه بوده است و پس از ایشان و در زمان غیبت امام عصر«عج» بر عهدة فقیه عادل، آگاه و جامع‌الشّرایط است.

  ولایت‌مداری یک مفهوم سیاسی است که به رهبری و حکومت توسط یک ولی‌فقیه یا رهبر دینی اشاره دارد. در نظام سیاسی، ولی‌فقیه به عنوان رهبر دینی و حاکم اصلی کشور، مسئولیت تصمیم‌گیری در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بر عهده دارد.

  ولایت‌مداری در ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تاکنون، به عنوان اصل اساسی در نظام سیاسی این کشور تعمیم یافته است. این مفهوم بر اساس عقاید شیعه اسلامی استوار است و بر این اعتقاد است که ولی‌فقیه به عنوان نماینده خداوند در زمین، حق انتخاب و رهبری مردم را دارد. ولایتمداری در ایران با ایجاد دولت اسلامی و تشکیل قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه، سازمان‌دهی شده است. ولی‌فقیه به عنوان رهبر اعظم جمهوری اسلامی ایران، تصمیم‌گیری‌های مهم در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بر عهده دارد و نظارت بر عملکرد دولت و سایر قوه‌های سیاسی را دارد.

  هرچند ولایت‌مداری در ایران به عنوان یک مفهوم سیاسی توسط برخی قابل قبول است، اما برای دیگران قابل انتقاد است. برخی از انتقادات شامل نقض حقوق بشر، عدم دموکراسی و تحقیقات دقیق در مورد کارکرد ولی‌فقیه است. همچنین، برخی از افراد معتقدند که این مفهوم سیاسی قدرت و توانمندی مردم را محدود می‌کند و به وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور ضربه می‌زند.

  در مجموع، ولایت‌مداری یک مفهوم سیاسی است که در ایران به عنوان اصل اساسی نظام سیاسی تعمیم یافته است. این مفهوم بر اساس عقاید شیعه اسلامی استوار است و نقش ولی‌فقیه به عنوان رهبر دینی و حاکم اصلی کشور را تاکید می‌کند. اما، این مفهوم نیز مورد انتقاد بسیاری از افراد قرار گرفته است. در ادامه به مفهوم ولایت‌مداری و ابعاد آن در نظام اسلامی می پردازیم.

مفهوم ولایت‌مداری:

  «ولایت‌مداري» چیست و معیار تشخیص ولایت‌مداري افراد جامعه و یا عیار افراد متظـاهر بـه ولایت‌مـداري کدام است. پیش از تحلیل ابعاد ولایت‌مداري، تحلیل مفهومی آن امري ضروري است. «ولایـت» در لغـت به معناي قرابت و نزدیکی، محبت و دوستی و یاري کردن آمده است و در اصطلاح، به معنـاي حاکمیـت، سرپرستی و رهبري سیاسی جامعه است. ولایت‌مداري به مفهوم پای‌بندي و التزام عملی بـه ولایـت اسـت. یکی از ملاك‌هاي اصلی سنجه و قضاوت دربارة افراد و گـروه‌هـا ولایت‌مـداري و ولایـت‌پـذیري اسـت. اما ولایتمداري نماگرهایی دارد. برترین نشـان ولایتمـداري ، تسـلیم و اطاعـت عملی است، البته میزان ولایتمداري افراد مختلف است، تراز رفتار هـر فـرد و گروهـی در عصـر غیبـت ولایت فقیه است. بر مبناي نظریه ولایت فقیه، در عصر غیبت حاکمیت جامعه به فقها سپرده شده اسـت و التزام عملی به آن، «ولایت‌مداري» خوانده می‌شود. در اسلام، ولایت انحصار در خداوند دارد و اطاعـت از پیامبر، امامان معصوم و فقها در عصر غیبت بر پایه دستور خداوند متعال است.

  ولایت‌مداري در اندیشه معاصر، با وظایف شهروندي مرتبط است، اما نسبت بـه آن تفـاوت نیـز دارد. ولایت‌مداري داراي بار معنوي بوده و حاکی از رابطه‌اي مبتنی بر تعاملی عقلانی میان رهبري دینی و افـراد جامعه است. این ارتباط بـا محبـت ، دوسـتی و دلسـوزي همـراه اسـت . درحـالیکـه شـهروندي امـري مکانیکی، شکننده و صرفاً حقوقی است و گام نهادن در آن، از باب پایان بخشـیدن بـه هـرج و مـرج ، و ایجاد نظم از روي اضطرار است. ولایتمداري موافقت رفتـاري بـه عنـوان سـوگیري آگاهانـه نسـبت بـه قواعد الزامآور حاکمیتی است.

شهروندي؛ ولايت‌مداري و تحليل مسئله اطاعت:

  ولایت‌مداري یکی از شاخص‌هاي شـهروند خـوب در جامعه اسلامی است که افزون بر انجام وظایف و تکـالیف شـهروندي، نسـبت بـا سـایر مؤلفـه‌هـا از اهتمام ویژه‌اي به جریان اندیشه ولایی در عرصه تفکر، ساختار و سلوك رفتاري جامعه دارد.

  مسئله اطاعت از حاکم و حکومت و حد و مرز آن، یکی از مسائل اساسی در فلسفه سیاسـی اسـت؛ بدان معنا که شهروندان درچه صورتی می‌توانند از اوامر حاکم و رهبـران سیاسـی تخلـف کننـد. بـراي تبیین این مهم، می‌توان گفت: یکی از تمایزهاي اساسی فلسفۀ سیاسی اسلام با سایر مکاتب در ایـن امـر نهفته است؛ بدان معنا که اگر حاکم به ناحق حکم کرد، چه باید کرد؟ آیا باید اطاعت کرد، یـا تخلـف در چنین مواردي مجاز شمرده میشود. در توضیح و تبیین این مسئله اشاره به نکته زیر ضروري است:

  در اندیشه اسلامی، اطاعت و پذیرش ولایت حاکم اسلامی و تنظـیم مناسـبات اجتمـاعی بـر مبنـاي ولایت فقیه، ناشی از مشروعیت الهی حاکم است. جامعه اسلامی قوانین بشري را به کنـاري نهـاده و بـر مبناي ربوبیت تشریعی، تنها قوانینی را که منطبق با خواست الهی باشند مبناي رفتار خود قـرار مـی‌دهـد. اطاعت از حاکم اسلامی موجب انسجام اجتماعی جامعه می‌گردد. اما سطوح و قلمـرو ولایـت‌پـذیري و اطاعت از ولی، حد و مرز ولایت‌پذیري را مشخص می‌کند. افراد جامعه در نظـام ولایـی مـی‌بایسـت از فرامین حکومتی، که در اصطلاح «حکم حکـومتی» خوانـده مـی‌شـود، اطاعـت کننـد. افـزون بـر ایـن، کارگزاران جامعه می‌بایست توصیه‌هاي رهبري جامعه دینی را، که به مثابه خط مشی‌هاي کلـی نظـام بـه شمار می‌رود، پذیرا بوده و بر اساس آنها سیاست‌گذاري کنند. ولایـت‌پـذیري بـه ایـن معنـا بـا توجـه بـه حاکمیت رهبري معصومین در عصر حضور و یا فقیه عادل در عصر غیبت، همراه با رویکرد عقلانـی است که در پی تحقق و حاکمیت ارزش‌هاي الهی است.

بعد ولايت‌مداري در حاکم اسلامي(رهبري):

  یکی از عناصر سازندة نظام اسلامی، رهبري الهی است؛ بدان معنا که جامعه اسلامی بدون رهبـري الهـی شکل نمیگیرد. در عصر غیبت، ریاست دولت کشور بر عهده ولی فقیه است. فردي که از ویژگـی‌هـا یی چون اخلاص و توکل نسبت به خداونـد برخـوردار باشـد؛ چراکـه محـور سیاسـت در اسـلام ، بنـدگی خداوند بوده و سیاست اسلامی وظیفه‌محور است. رسالت خود را خدمت صادقانه به افراد و آحاد امـت اسلامی قرار دهد و سختی ها را تحمل و داراي سـعه صـدر باشـد. حـاکم اسـلامی پایبنـدترین فـرد بـه شریعت است؛ یعنی اگر ولایتمداري پایبندي و التزام به قانون الهـی اسـت ، بـه طـور طبیعـی ولـی فقیـه ولایت‌مدارترین فرد به آموز‌ه‌ها و احکام اسلامی است و همواره در سنجش میزان ولایت‌مداري ولـی‌فقیـه، بایستی الگوي تعبد، خشوع، التزام و پایبندي به احکام و آموزه‌هاي اسلامی باشد. از منظـر قـرآن کـریم، تولی از حاکم بر دوگونه عادله و جائر است.

  مرجع تصمیم‌گیري در عصر غیبت، ولی فقیه است و مشـروعیت طـرح صـدور حکـم حکـومتی و سیاست‌گذاري او ناشی از شریعت است که مبتنی بـر اسـتدلال‌هـاي عقلـی و نقلـی اسـت . ولـی فقیـه، عالی‌ترین منصب در دولت اسلامی را دارا است که از اختیـارات وسـیعی کـه از آن بـه «ولایـت مطلقـه فقیه» یاد می‌شود، برخوردار است. اجراي شریعت اسـلامی، نیازمنـد مجـري اسـت. در عصـر حضـور، پیامبر«ص» و امام معصوم«ع» متکفل این امر هسـتند. در عصـر غیبـت، ریاسـت دولـت اسـلامی بـا همـان اختیارات حکومتی پیامبر«ص» و امام معصوم«ع» نیز با فقیه است.

نتیجه‌گیری:

  اسلام که پایه و اساس خود را بر فطرت پاک انسانی نهاده، در اعتبار و مشروعیت ولایت و رهبری، مسامحه و تردید روا نداشته است. در روایات متعددی وارد شده که ولایت، اساسی‌ترین بنیاد اسلام است. این جایگاه رفیع و والا در تفکر دینی مستلزم این است که هر مسلمان و خصوصاً عالمان دینی نسبت به این مسئله، شناخت بیشتر و عمیق‌تری پیدا کنند. قرآن کریم و روایات ائمه اطهار(ع) نقش ولایت را به خوبی ترسیم نموده است و کمال و اصل اساسی دین را که توحید می‌باشد، به ولایت منوط کرده‌اند؛ یعنی توحید بدون ولایت نمی‌‌تواند به عنوان دژ نفوذ‌ناپذیر به حساب آید و توحید کامل و واقعی باشد، چون توحید و اسلام وقتی کامل است که رهبری معصوم و ولایت در کنار آن باشد.

ولایت‌مداری در شیعه از جایگاه والایی برخوردار است؛ زیرا مکتب اهل بیت(ع) نمایانگر اسلام ناب محمدی(ص) و تنها نماینده واقعی آن است و هر کس به وادی ولایت نزدیک‌تر و در ولایت‌مداری استوارتر است، از این چشمه‌های معنوی بهره بیشتری خواهد برد. بالاترین و مرتفع‌ترین امر دین و کلید همه امور دینی و مدخل آنها و نیز مایه خرسندی خدای جهان، اطاعت از امام، پس از معرفت اوست. بنابراین، ولایت اهل بیت(ع) فرع دین نبوده، بلکه جزء اصول دین است.

محبّت‌ورزی و اطاعت‌پذیری در برابر ولی خدا، از برجسته‌ترین شاخصه‌ها و ویژگی‌های فرد ولایت‌مدار است. البته باید توجه داشت که محبت به ولی خدا در پرتو محبت به خدا و فرمانبری از آنها، اطاعت از خداست.

به اشتراک بگذارید : | | |