
مقدمه:
در دنیای پویای امروزی، سازمان ها با چالش های بزرگی مواجه هستند. تغییرات فناوری، رقابت شدید، تغییرات قوانین و مقررات و عوامل دیگری که بر سازمانها تأثیر میگذارند، از مدیران سازمانها میخواهد که با این تغییرات سازگار شوند و بهترین تصمیمات را بگیرند. پژوهشهای گوناگون نشان میدهند كه چگونگی كاربرد تفكر سیستمی، مدیران را قادر میسازد تا در مدیریت مسائل پیچیده و متنوع موفق شوند. تفكر سیستمی راه مؤثری را برای مدیران در توصیف پیچیدگیهای یک سیستم، تسهیل یادگیری گروهی و تصمیمگیری مشترك، افزایش هماهنگی و همكاری میان مدیران سازمانهای دولتی و موفقیت و اثربخشی عملكرد سازمانی نشان میدهد. در این مقاله، به بررسی تأثیر تفکر سیستمی بر مدیریت سازمانها میپردازیم و نشان میدهیم که چگونه تفکر سیستمی میتواند بهبود قابل توجهی در عملکرد سازمانها داشته باشد.
مقدمه اي بر تفكر سيستمي:
نظريه عمومي سيستم ها، درسال 1968 ميلادي، توسط برتالنفي منتشر شد. و در همه شاخههاي علوم نفوذ کرده و منشاء تحولات در علوم و فناوري شد. نظریه سیستمها بر این اصل استوار است که در عمق تمام مسائل، یک سری اصل و ضابطه موجود است که بهطور افقی تمام نظامهای علمی را قطع میکند و رفتار عمومی سیستمها را کنترل مینماید. ظهور جهان بيني و انديشه نوين، به ميزان زيادي مرهون رشد آگاهي نسبت به ماهيت سيستم ها و بكارگرفتن اين آگاهي ها در سازماندهي و مديريت اثربخش ميباشد.
مفهوم تفکر سیستمی:
یکی از مهمترین ویژگیهای یک سیستم این است که اجزای آن با هم تعامل دارند و بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند. هر یک از اجزای یک سیستم را که انتخاب کنید، میتوانید تشخیص دهید که بر روی کدامیک اجزای سیستم تأثیر میگذارد. همچنین با بررسی سیستم میتوانید بگویید که آن جزء خود از چه بخشهایی از سیستم اثر میپذیرد.
تفکر سیستمی یک رویکرد استراتژیک است که در تحلیل و حل مسائل پیچیده به کار میرود. این رویکرد بر این اصل تأکید دارد که همه عناصر یک سیستم با یکدیگر وابسته هستند و تغییر در یک بخش میتواند تأثیرات زنجیرهای در سایر بخشها داشته باشد. در مورد مفهوم تفكر سیستمی دو دیدگاه وجود دارد. نخست آن مفهومی است كه فرد با بهرهگیری از مهارتهای شناختی خود در مقابله با پیچیدگیهای سیستمها از آن استفاده میكند و دوم، تفكر در مورد تجزیه و تحلیل و حل مشكالتی است كه سیستم با آن مواجه است. مفهوم تفكر سیستمی بر مبنای فلسفه سیستمها استوار است و بیان میكند كه هر یک از فعالیتهای انسان به صورت سیستمهای باز هستند كه تحت تأثیر محیط قرار دارند.
تفكر سیستمی به عنوان ابزاری برای یكپارچگی و فراهم كردن زمینه تصمیمگیری اثربخش به منظور راه حلی پایدار در جهان پیچیده توسعه داده شده است و نقش مهمی در برنامهریزی راهبردی و تصمیم گیریها دارد. در مدیریت سازمانها، تفکر سیستمی به ما کمک میکند تا بهترین راه حلها را برای مسائل پیچیده پیدا کنیم و تأثیرات زنجیرهای تصمیمات را متوجه شویم.
تفکر سیستمی در مدیریت سازمان ها:
تفکر سیستمی در مدیریت سازمانها به ما کمک میکند تا بهترین تصمیمات را بگیریم و عملکرد سازمان را بهبود بخشیم. با استفاده از تفکر سیستمی، مدیران می توانند مسائل پیچیده را به صورت جامع و کامل تر بررسی کنند و تأثیرات زنجیرهای تصمیمات را در نظر بگیرند. این رویکرد به مدیران کمک میکند تا از تصمیمات یک بعدی و عامل محوری خودداری کنند و به تأثیرات کلی تصمیمات خود توجه کنند.
در واقع، ایده تفكر سیستمی ابزار مناسبی برای رهبران در مواجه با چالشهای پیش روی سازمانها و كمک به بهبود اثربخشی سازمانی است. تفكر سیستمی به عنوان یک چارچوب مفهومی میان رشتهای، با طیف وسیعی از زمینهها و كاربردها، نوعی جهتگیری نسبت به دنیای اطراف است و نوعی مدل برای تفكر و یادگیری در مورد انواع مختلف سیستمهای علمی، سازمانی، شخصی و عمومی ارائه میدهد. تفكر سیستمی به عنوان ابزار كارآمدی برای مدیران در برخورد با چالشهای سازمان است كه اغلب این چالشها در موقعیتهای پیچیده و گاهی متضاد به وجود میآیند.
مزایای تفکر سیستمی در مدیریت سازمان ها:
سازمان توسط بسیاری از رویدادهای بزرگ، مردم و فرآیندها تشكیل شده است. در هر لحظه اتفاقات متنوعی در آن رخ میدهد. هر یک از فعالیتها، موضوعات دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و طیف گستردهای از ذی نفعان كه نیازها و خواستههای متناقضی دارند و دارای ارتباطات زیادی هستند. در این شرایط پیچیده، تفكر سیستمی، تصمیم گیریها را تسهیل مینماید و میتواند به عنوان ابزاری برای دستیابی به نتایج مورد نظر یا مورد انتظار سازمان باشد. مدیران دائما موظف هستند تصمیم گیری انجام دهند؛ بنابراین می توانند از تفكر سیستمی بهرهمند شوند. مدیران تحت تأثیر متغیرهای سازمانی و محیطی قرار دارند و متقابل بر این متغیرها اثر میگذارند. تفكر سیستمی خطر محدود شدن مدیر به یک وظیفه را برطرف كرده و این امكان را برای مدیر ایجاد می كند تا هدفهای خود را مرتبط با مجموعه هدفهای كالن سازمان در نظر بگیرد. مزایای استفاده از تفكر سیستمی در مدیریت سازمان ها به شرح ذیل میباشد.
راهکارهای استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت سازمانها:
ارتباط تفكر سیستمی و عملكرد رهبری:
رهبری، فرآیند نفوذ اجتماعی است كه در آن رهبر، به دنبال مشاركت داوطلبانه زیردستان، جهت دستیابی به اهداف سازمانی است. موضوع رهبری از زمانهای قدیم مورد عالقه بوده است و زمینهای طولانی دارد. مدلهای جدید رهبری همچنان در حال توسعه هستند، از جمله مدلهای رهبری برای شكل جدیدی از سازمانها است كه در آن رهبر، كمتر به اقتدار مدیریتی متكی است و مجموعه جدیدی از ایدهها است كه فراتر از رشته فیزیک، زیست شناسی و علوم اجتماعی است؛ و از آن با عنوان نظریه پیچیدگی یاد شده است كه در واقع، نوعی پژوهش در رهبری است.
بر اساس نظریه عمومی سیستمها و بر اساس تقسیمبندی بولدینگ، سیستمها بر اساس پیچیدگی به 9 طبقه تقسیم میشوند. سازمانهای اجتماعی در طبقه هشتم این تقسیمبندی از نظر پیچیدگی قرار دارند كه تاكنون مورد تجزیه و تحلیل عملی واقع شده است. واحد تشكیلدهنده این سیستم نه خود انسان، بلكه نقشی است كه در جامعه به عهده میگیرد. بولدینگ رهبری را مهندسی این سطح از سیستمها میداند. در واقع، اگر سازمان را به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم، مسئولیت رهبری و مدیریت سازمان، ایجاد هماهنگی در زیرسیستمها است. رهبران با مشخص كردن اهداف، سیاستها و راهبردهای سازمانی میتوانند تداوم حیات سیستم را رقم بزنند. نظریه عمومی سیستمها تا به حال تأثیر زیادی بر پژوهشهای رهبری داشته است كه توسط دیدگاه تفكر سیستمی به عنوان چارچوب مناسب مطرح شده است.
تفكر سیستمی و نظریه پویایی سیستم به رهبران كمک میكند تا با یادگیری مداوم، موفقیت سازمانی خود را تسهیل گردانند. تفكر سیستمی به رهبران سازمان كمک میكند تا چرایی به وجود آمدن یک پدیده را درك و پیچیدگیهای امور را تسهیل كنند. فكر سیستمی باعث میشود تا رهبران تالش كنند كه هرگونه تغییر در سازمان، پویاییهای محیطی و تغییر و تحولهایی را كه الزم به انجام آن است در مسیر و كار راهه شغلی كاركنان شناسایی كنند. طبق نظر جكسون (2001) تفكر سیستمی بیشترین نقش را در حل مسائل پیچیدگی امروز نسبت به سایر موضوعها دارد. قابلیتهای تفكر سیستمی مانند تفكر پویا، تعامل محوری، منطق سیستمها، جهتگیری فرآیند، یادگیری مداوم و درك مدلهای ذهنی به رهبران كمک میكنند تا بیشتر اثربخش باشند. پس تفكر سیستمی به رهبران و مدیران سازمان كمک میكند تا درك درستی و روشنی از واقعیتهای سیستمهای اجتماعی و جهان اطراف خود داشته باشند و عملكرد مطلوبتری از خود نشان دهند.
نتیجه گیری:
در این مقاله، به بررسی تأثیر تفکر سیستمی بر مدیریت سازمانها پرداختیم. نشان دادیم که تفکر سیستمی میتواند بهبود قابل توجهی در عملکرد سازمانها داشته باشد. با استفاده از تفکر سیستمی، مدیران میتوانند بهترین تصمیمات را بگیرند و تأثیرات زنجیرهای تصمیمات را در نظر بگیرند. همچنین، استفاده از تفکر سیستمی می تواند بهبود هماهنگی و اثربخشی سازمانها را نیز به همراه داشته باشد. برای استفاده بهینه از تفکر سیستمی در مدیریت سازمانها، میتوان آموزشهای مرتبط با این رویکرد را ارائه داد، ساختارهای سازمانی منعطفی را ایجاد کرد و از فناوری استفاده کرد.